Wednesday, July 11
تگرگ مرگ
چشم سوخت
دهان مرد
پا فروریخت
زمین گسست
دست فریاد زد
سنگ گریست
.
.
.
تو لبخند می زدی
و سرخی نجس عهد و عدلت را
مباهات می کردی
***
دریغ شرم آن چشم و آن دهان
دریغ غیرت آن پا و آن زمین
و هزار دریغ همدلی آن دست و سنگ
که فرمانروای بی چون و چرایشان
تنها تو بودی
.
.
ننگ همه هستی بر تو باد
انسان تو بودی...
چشم سوخت
دهان مرد
پا فروریخت
زمین گسست
دست فریاد زد
سنگ گریست
.
.
.
تو لبخند می زدی
و سرخی نجس عهد و عدلت را
مباهات می کردی
***
دریغ شرم آن چشم و آن دهان
دریغ غیرت آن پا و آن زمین
و هزار دریغ همدلی آن دست و سنگ
که فرمانروای بی چون و چرایشان
تنها تو بودی
.
.
ننگ همه هستی بر تو باد
انسان تو بودی...
Subscribe to Posts [Atom]