تفتستان

جایی است که در آن تفت می دهند

   

Wednesday, April 16


.... و دیدیم که ادرار امان از نماینده مدرسه در مسابقات قرآنی بریده بود. نه دهقان و مشعل، نه انگشت و سوراخ سد چاره ی کارش نشد تا آنکه ...

دیگه چیز زیادی به اسمم نمونده یود که یادم افتاد تو یه فیلمی شنیدم موقعیت های خاص تصمیم های خاص می طلیه. پس ایثار کردم. دل رو زدم به دریا و شیر رو باز کردم .... پنداری که ذره ذره ی اون بار سنگین به گرما تبدیل می شد طوری که وقتی سر نوبتم رسید، هنوز قطره های گرما از هرسو روان یودند.الان که از نمای بالا نگاه می کنم، خودم رو می بینم که با گام هایی خیس اما استوار به سمت جایگاه امتحان در حرکتم.

نتیجه ی امتحان چه اهمیتی داره که می خواین بدونین؟ مهم این خاطره هاست که می مونه و اون نگاه زیرچشمی داور به ایثارگاه من که تا ابد یادم نمی ره.






This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]