تفتستان

جایی است که در آن تفت می دهند

   

Thursday, May 8


دریا
آرام بود
و تو
در آغوشش
شاد بودی

ساحل
داغ بود
و من
بر کناره اش
خفته بودم

و چه دل انگیز بود
آن هنگام،
که از آب بیرون آمدی...
تو گویی
پری دریایی بود
که می دوید

و من خندیدم
دریا خندید
ساحل خندید
همه خندیدند غیر از تو ...
و آن خرچنگ بی نوا
که از آنجایت
آویزان بود.






This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]