تفتستان

جایی است که در آن تفت می دهند

   

Thursday, May 22


شبی تاریک
کوچه ای باریک
دست در دست
شانه به شانه
می رفتیم.

شبی تاریک
کوچه ای باریک
دست به دور کمر
سر بر شانه
می رفتیم.

شبی تاریک
کوچه ای باریک
دست به دور گردن
سر به سر
نمی رفتیم.

تو ایستادی
من ایستادم
و زمان هم گویی
به تماشای ما ابستاده بود
چون من صدایش را شنبدم

"داداششش!! برو تو کوچه ی خودتون بازی کن! "

شبی تاریک
کوچه ای باریک
دست در جیب
سر به زیر
با رویای بوسه ای
می رفتیم.

شاید شبی دیگر ....







This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]