تفتستان

جایی است که در آن تفت می دهند

   

Monday, May 26

دوستنامه ی مهراد
برای ثبت کسانی که دوستشون دارم در تاریخ ... بدون ترتیب:

بهمن دارالشفایی: بچه معروف، برخلاف ظاهرش اصلاُ اهل دخانیات نیست، مارکوپولو، به ندرت پیش از ظهرها را دیده است، مؤمن، از رقبای سرسخت من در علافی، صنایع مهندسی! چیزی که با دیدن پیکان قهوه ای در ذهن تدایی می شود، روزنامه چی، سنگ پای اعلای قزوین، دشمن انار، سرقفلی جشنواره فیلم فجر، چیزی که شبهای زیادی را با هم صبح کردیم، بَ بَ.

آزاده وثوقیان: چیزی که تا حالا اونقدر تجربه ی مشترک نداشتیم که بتونم با صفات ریز ریز تشریحش کنم، فقط می تونم بگم که عموماُ ساکت است، یه چیزی لوژی خوانده ست و مرا یاد جولیا رابرتز می اندازد، ضمناُ نمونه ی موفقی ست در تربیت کردن یک پسر و طبیعتاُ اونقدر دوستش داشتم که بخوام در تاریخ ثبتش کنم!!






This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]