تفتستان

جایی است که در آن تفت می دهند

   

Sunday, October 12

....چیه؟ گشنته؟ یا تشنه ای؟ اگه هیچ کدوم پس چه مرگته اینجوری نگاه می کنی؟ بابا نمی شه یک دقیقه ما آرامش داشته باشیم؟ شب، روز، تو خونه، تو مهمونی، بچه، بابای بچه، آشنا، غریبه... آخه چقدر مگه می شه تحمل کرد؟ بهش گفتم انقدر پیرهن گل گشاد نپوش. گفت چشم! ولی راست می گفت، اینجوری بدتر شده، اصلا فایده نکرده...آخه پس من چه خاکی بر سر بریزم از دست شما؟!! خدایا یه سرطانی بنداز، بلکه ما رو هم کندن انداختن دور خلاص شدیم....*


* مناجات سینه، جلد دوم، ص سی و چهار





This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]