Tuesday, November 25
گنجشکی خسته بر شاخه باریک درخت خشکیده ی کنار رود خروشان نشسته بود و درس می خواند که پسرکی سنگی انداخت و خطا رفت و در رود خشمگین افتاد، پس رود غرّید و گنجشک پرید و درخت لرزید و شاخه پکید و ترکه ای جهید و کان پسرک بی نوا را درید...
بیایید به گنجشک سنگ نزنیم!
بیایید به گنجشک سنگ نزنیم!
Subscribe to Posts [Atom]