تفتستان

جایی است که در آن تفت می دهند

   

Saturday, May 22

شب به خوابم می آیی
باز اضطراب قدمهایت را می شنوم
آنگاه که در راهروهای پیچاپیچ یک مفز خاموش
حس وحشت آور گمشدگی را به تمامی لمس می کنی.
به جستجوی چه می آیی بی فانوس و بی بلد راه
شب از پس شب در این هزارتوی ناهموار؟
کدام گم گشته را می جویی
وجب به وجب در این خزارژوی شاتموار؟
قافیه رو حال کردی؟
نه جون من این قافیه آخری رو حال کردی...





This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]