Monday, August 9
"سيگارم را از پنجره مي تكانم
جهان زيرسيگاري من است.."
اين نوشته بالا از من نيست، كه كاشكي بود. كه اگه بود ديگه به جز نوشتن كاري نمي كردم. "من و نازي" رو چند نفرتون خوندين؟
دلم گرفته، دلم خيلي گرفته... بي شوخي..
اوني كه اون جمله بالا رو نوشته بود، اوني كه "من و نازي" رو نوشته بود، اوني كه "دو مرغابي در مه" رو ساخته بود، اوني كه تو هزار تا فيلم و نمايش خودش رو بازي كرده بود، اوني كه "مرد ناتمام" بود و اوني كه "چيزي شبيه زندگي" كرد... اون مرد.
حسين پناهي مرد...
يادش گرامي كه مي گفت:
"همه چي از ياد آدم ميره
مگه يادش، که هميشه يادشه."
جهان زيرسيگاري من است.."
اين نوشته بالا از من نيست، كه كاشكي بود. كه اگه بود ديگه به جز نوشتن كاري نمي كردم. "من و نازي" رو چند نفرتون خوندين؟
دلم گرفته، دلم خيلي گرفته... بي شوخي..
اوني كه اون جمله بالا رو نوشته بود، اوني كه "من و نازي" رو نوشته بود، اوني كه "دو مرغابي در مه" رو ساخته بود، اوني كه تو هزار تا فيلم و نمايش خودش رو بازي كرده بود، اوني كه "مرد ناتمام" بود و اوني كه "چيزي شبيه زندگي" كرد... اون مرد.
حسين پناهي مرد...
يادش گرامي كه مي گفت:
"همه چي از ياد آدم ميره
مگه يادش، که هميشه يادشه."
Subscribe to Posts [Atom]