Wednesday, August 10
نفس های صدا دار قاطر پیر
در امتداد رد چرخ های گاری
به گوش می رسد.
بر این زمین گل آلوده
دیگر
آرزوی رستگاری هم نخواهد رست.
و پیرمرد افسار به دست این همه را
نیک
می داند.
لبخند بی دندان محوش را
در رخوت چرت آلود تکان های گاری
می بینی؟
هنوز
در خیال نوشین خواب دیشب است:
گرمای بی رقیب ذغال های کرسی
و تقه های کم صدا و صمیمی حاج خانوم...
در امتداد رد چرخ های گاری
به گوش می رسد.
بر این زمین گل آلوده
دیگر
آرزوی رستگاری هم نخواهد رست.
و پیرمرد افسار به دست این همه را
نیک
می داند.
لبخند بی دندان محوش را
در رخوت چرت آلود تکان های گاری
می بینی؟
هنوز
در خیال نوشین خواب دیشب است:
گرمای بی رقیب ذغال های کرسی
و تقه های کم صدا و صمیمی حاج خانوم...
Subscribe to Posts [Atom]