تفتستان

جایی است که در آن تفت می دهند

   

Tuesday, December 5

من عاشق دخترکی شده ام
که هر از بر نمی شناسد
و درکش از هستی آلوده زمین
به تکه ای لواشک و چند دانه آلبالو خشکه محدود می شود

دخترک رویاهای من
نه هنرمند است، نه هنردوست
و دایره لغات روزمره اش
از هندوانه و چشمک و تهران و شلوار جین تجاوز نمی کند

آن دخترک که بر او عاشق شده ام
نه عکس می گیرد، نه فیلم می سازد
و خارج ترین جایی که به چشمان درشتش دیده
از شمال به مرزن آباد و از جنوب به کاشان محدود می شود

دخترک رویاهای من
استانبولی پلو را به رست بیف ترجیح می دهد
و فهمش از جنسگونگی و گفتمان قدرت
در لبخندی بی خیال و نگاهی ویرانگر خلاصه می شود

آری
من عاشق دخترکی شده ام
که هر از بر نمی شناسد
و صداقت گوزهای نقلی اش را
- هنوز -
به تزویر نفرت انگیز آروغ های روشنفکری نفروخته است...




This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]